شاعر : محسن حنیفی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل
به شوق از توسرودن حروف جان بدهند اگر اجازه مـدحـت به این زبـان بدهند
تـمام ثانـیههـاگـریه برغـمـت کـردنـد که تسلیت به دل صاحبالزمان بدهند
تنت میان تب است ودو دست لرزانت ستون عرشخـداونـد را تـکـان بدهـند
ســؤال کــردهام از نــام قــاتــلـت امــا مقاتلحسـنی کـوچه رانـشـان بـدهـنـد
هجوم برجگرت بُـرده زهـربامسمار خداکند به جگـرگوشهات امان بدهـند
چقدرکاسه خودش راروی لبت زد تا عنان مرثـیهات رابه خـیـزران بدهـند
تقاص جان تو را زهر میدهد؟هرگز تقـاص جان تورا خولی وسنان بدهند
به سمت روضۀ سرمیدوند مصرعها اگر اجازۀ روضه به روضهخوان بدهند
دوید خواهـر او تا سرازتـنـش نبـرند سـر بـریـدۀ او را به این و آن بـدهـنـد
عبا وپیـرهـنش را که گـرگها بُـردند عقیق سرخ یـمن رابه دشـمنان بدهـند